در این مطلب به معرفی تعدادی از بهترین انیمیشن و برنامه کودک های معروف می پردازیم.
انیمیشنی به همان اندازه زیبا که قابل تامل است، Soul ثابت میکند که قدرت پیکسار در ارائه سرگرمیهای فوقالعاده در تمام سنین بیدرنگ باقی میماند.
بازیگران: جیمی فاکس، تینا فی، فیلیسیا رشاد
کارگردان: پیت داکتر
برای نیمه اول بی پایان و پر پیچ و خمش، Onward به نوعی بدترین قسمت های حتی بهترین فیلم های پیکسار را گردآوری می کند. این یک مفهوم بسیار تهاجمی است، هرچند این بار تحت فشار، و این موضوع را مطرح می کند که چه اتفاقی می افتد اگر موجودات جادویی توسط نسل های سرمایه داری مات شوند و همه چیز جادویی خود را از دست بدهند. که معلوم شد آنها را کسل کننده می کند! شخصیت دیگری را نشان می دهد که احساس می کند از خانه خود آواره شده و آرزوی گذشته ای را دارد که احساس می کنند از آن محروم هستند. طرح، یک تروپ پیکسار آنقدر خسته و هولناک است که همیشه قدردانی میکنید که یک شخصیت در نهایت به زبان میآورد بیایید به جستجو برویم! در دورانی که معنای برند پیکسار توسط دنبالهها و استراتژیهای فراگیر شرکت کمرنگ میشود، دیدن فیلمی که به نظر میرسد از فیلمهای مختلف دیگر پیکسار ترکیب شده است، تکیه بر فرمولی از شرکتی که زمانی بازنویسی کرده بود، مایوسکننده است. خود همه قوانین پس این مایه آرامش است که Onward در نهایت خودش را درست میکند و برخلاف همه شانسها، هنوز هم یک یا دو لحظه خاص از Pixar را ارائه میکند، حتی بهاحتمالاً چند قطره اشک اینجا یا آنجا میریزد. این حاکی از یک توانایی تقریباً بیمارگونه برای یافتن قلب تپنده هر داستانی است.
به گزارش سایت نتگام، دیانا و روما دو یوتیوبر اوکراینی هستند که در حال حاضر در میامی آمریکا زندگی می کنند. این دو دارای یکی از بهترین کانال های یوتیوب هستند. حتی در کشور ما نیز این دو کودک پرطرفدار هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد دیانا و روما به سایت نتگام مراجعه کنید: دیانا و روما
این انیمیشن ادامه فیلم The Croods محصول ۲۰۱۳ است و اگر آن را دیده باشید، بیشتر می دانید که با این فیلم درگیر چه چیزی هستید. اگرچه به وضوح برای بچهها طراحی شده است که به عنوان اولویت اول خود از آن لذت ببرند، A New Age به کمدی فیزیکی و به دلیل نبود عبارت بهتر، طنز خام قبلی خود با موفقیت متمایل میشود و باعث ایجاد یک غوغای آرام و کم جاهطلبی میشود که بچهها آن را دوست خواهند داشت. و بزرگسالان لذت خواهند برد. زمان زیادی از فیلم اصلی نگذشته است، جایی که خانواده کرود به رهبری پدرسالار گروگ به پسر یتیم در جستجوی فردا که والدین فقیدش او را تشویق کردند می پیوندند. در اوایل، به نظر می رسد که آنها آن را در باغ فیل و هوپ بترمن پیدا می کنند. آنها خانوادهای از انسانهای به ظاهر پیچیده را رهبری میکنند که تقلید از فناوری مدرن و زندگی در پناه خود را پذیرفتهاند، و دیواری اطراف خانهشان میسازند تا جلوی دنیای بیرون را بگیرند. به دلیل نداشتن وزن عاطفی، دنیای آن به اندازه سایر ویژگی های انیمیشن عمیق نیست، اما فضا را برای کمدی هرچه بیشتر باز می کند. خوشبختانه، این طنز یک مجموعه از جوک ها برای بچه ها و طنز مملو از کنایه برای بزرگسالان ندارد، بلکه در عوض از کمدی فیزیکی جهانی از طریق انیمیشن رسا و بازی اغراق آمیز برای ساختن شوخی هایی استفاده می کند که بچه ها را جذب کند اما بزرگسالان را نه.
روی ماه Over the Moon جسورانهترین قدم نتفلیکس است که تاکنون در عرصه تولید فیلمهای انیمیشن برای رقابت با دیزنی ساخته شده است. به نظر می رسد این فیلم به کارگردانی گلن کین، انیماتور سابق دیزنی، که مسئول جان بخشیدن به فیلم هایی مانند پری دریایی کوچک، علاءالدین بود، و حاوی مجموعه ای از آهنگ های جذاب و دل انگیز، انیمیشن های رنگارنگ انفجاری و داستانی غرق در فرهنگ چینی است. این انیمیشن درباره یک دختر ۱۴ ساله چینی به نام فی فی است که چهار سال پس از مرگ مادرش با پدرش که اکنون مجرد است زندگی می کند. فی فی هنوز غمگین از دست دادن خود، به داستان های سنتی مادرش از الهه چانگه که روی ماه زندگی می کند، در انتظار معشوق از دست رفته اش است، چسبیده است و معتقد است که اگر بتواند به پدرش ثابت کند که چانگه وجود دارد، او وجود دارد. از او الگو خواهد گرفت و تلاش برای تشکیل خانواده جدید را متوقف خواهد کرد. حتی اگر زمینهسازی ضعیفی داشته باشد، نمیتوان سکانسهای انیمیشن زیبای Over the Moon را نادیده گرفت، و مواقعی وجود دارد که صفحه نمایش رنگارنگ آنقدر مسحورکننده است که از سردرگمی داستان منحرف میشود. این احتمال وجود دارد که بچههای کوچک فیلم را به خاطر رنگهای روشن و حیوانات زیبای آن به تنهایی دوست داشته باشند، و آهنگهای آن به اندازهای جذاب است که احتمالاً در میلیونمین باری که پخش میشود والدینشان را از دیوار بالا نمیبرند.
طرح داستانی مبتنی بر کودکانی که به دنبال یتیم شدن خود با فرستادن والدین خشن، بدسرپرست و بیش از حد دوست داشتنی (برای یکدیگر) در یک سری از تعطیلات خطرناکتر هستند، مطمئناً آن درخشش شیک دیزنی را ندارد. نوشتههای هوشمند، با شوخیهای تند و شخصیتهای احمقانه جذاب با صدای همه ستارههای برجسته مانند ویل فورته و مایا رودولف به طرحهای گرد و نخی انرژی فراوان و ارزش سرگرمی بیپایان میدهد. حتی زمانی که فیلم در انحراف پس از انحراف پیچ میخورد. موسیقی باعث تقویت بیشتر میشود، اگرچه تمام آن انرژی بدون پیامهای سرگرمکننده، اصلی و ضربان داستانی آن هدر میرود. با وجود چند دلگرم کننده، فیلم پستی مانند مجموعه ای از رویدادهای ناگوار را با چهره ای صاف و مرده تا پایان مناسب خود حفظ می کند. کودکان در سنین مختلف علاوه بر بازی با انواع توپ و عروسک ها به تماشای برنامه های مفرح نیز نیاز دارند.
فیلم آلمانی اسپانیایی خواکین کوسینا و کریستوبال لئون بهخاطر سبک انیمیشن غیرعادی استاپ موشن و الهامگیری از دنیای واقعی که از آن گرفته شده است، بخشهای مساوی سورئال، غمانگیز و نگرانکننده است. این انیمیشن سفر خطرناک ماریا زن جوان آلمانی را دنبال میکند که به سختی از چنگ فرقه نازی فرار کرده است، اما اکنون باید از گرگ گرسنهای که در ردپای اوست پیشی بگیرد. قبل از اینکه او مجوز ورود به شیلی را دریافت کند. با نزدیکتر شدن گرگ، ماریا به خانهای کوچک در وسط جنگل برخورد میکند. او به سرعت خود را در خانه می سازد. این خانه ظاهراً متروک است، مگر برای دو خوک کوچک که در یکی از حمام ها زندگی می کنند. ماریا قول میدهد که خوکها را به عنوان فرزندان خودش بزرگ کند و نام آنها را پدرو و آنا بگذارد. او به آنها لباس میپوشاند، از غذای دست نخورده باقی مانده در خانه به آنها میخورد و با هیجان به آنها میگوید که هر آنچه را که میداند به آنها آموزش خواهد داد. اما ماریا به سختی میتواند به آنچه که فرقه به او منتقل کرده است بپیماید، و احساسات پیچیده پیرامون لذت، مجازات و ایدهآلهای زیباییشناختی اصلاح نژادی شروع به نفوذ در سخنرانیهای او برای پدرو و آنا میکنند.
بر این اساس، خانه گرگ میتواند در نقاطی احساس کسالت کند، بیشتر به دلیل رگهای در حال شکلگیری که به عنوان آواتار برای ماریا، پدرو و آنا عمل میکنند. فرمهای بدنی آنها به شکل خام از خاک رس بیرون میآیند، روی دیوارها و پنجرهها به شکل پیکرههای رنگآمیزی تراوش میکنند، متورم و از هم گسسته میشوند، مانند کاغذ ماشه، به هم دوخته شده و با نمد و مخملی پوشیده شدهاند. خانه لیکانتروپیک عنوان خانه ای واقعی بود که سازندگان فیلم از آن برای ساختن دیوراماهای عجیب و غریب و در مقیاس انسانی فیلم استفاده کردند، کار هنری سخت کوش این تعهد چند ساله که در هر فریم محصول نهایی ثبت شده است.
منبع: نتگام